جدول جو
جدول جو

معنی متوقق کردن - جستجوی لغت در جدول جو

متوقق کردن
ایستاندن
تصویری از متوقق کردن
تصویر متوقق کردن
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ قَ شَ / لُ قَ شُ کَ دَ)
پراکندن. تفرقه انداختن. متشتت کردن. دور کردن جمع از یکدیگر
لغت نامه دهخدا
تصویری از توقی کردن
تصویر توقی کردن
پرهیز و حذر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفرق کردن
تصویر متفرق کردن
پر گنتن پر گندن پر گاندن
فرهنگ لغت هوشیار
از کار انداختن، به درنگ وا داشتن بدرنگ وا داشتن، در محلی ایستانیدن، تعطیل کردن کار یا کارخانه
فرهنگ لغت هوشیار
باز مانیدن، درنگ کردن درنگیدن، پانیدن پادن درنگ کردن باز ایستادن، ثابت ماندن (در امری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفرق کردن
تصویر متفرق کردن
پراکنده کردن، پراکندن
فرهنگ واژه فارسی سره
آگاه کردن، فهماندن، هشیار ساختن، حالی کردن، متوجه ساختن، متمرکز ساختن، معطوف کردن، معطوف ساختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هراساندن، ترساندن، هراسان کردن، به وحشت انداختن، وحشت زده کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پراکنده ساختن، تارومار کردن، پراکندن، پریشان کردن، متشتت کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تعطیل کردن، نگه داشتن، وادار به توقف کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
للتّوقّف
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از توقف کردن
تصویر توقف کردن
Pause
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
Abort, Cease, Discontinue, Stall, Stop
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
avorter, cesser, interrompre, arrêter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
kuacha, kusitisha, kusimamisha, kusimama
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
موقوف کرنا , رکنا , روکنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
ยุติ , หยุด , หยุด , หยุด , หยุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
הַפְסִיק , להפסיק , להפסיק , לעצור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
中絶する , 止める , 中止する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
堕胎 , 停止
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
중단하다 , 멈추다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
sonlandırmak, durmak, durdurmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
menggugurkan, berhenti, menghentikan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
গর্ভপাত করা , থামানো , বন্ধ করা , থামা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
गर्भपात करना , रोकना , बंद करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
abortire, cessare, interrompere, fermare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
abortar, cesar, descontinuar, detener
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
aborteren, stoppen, stopzetten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
переривати , припинити , припиняти , зупиняти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
прерывать , прекратить , прекращать , останавливать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
przerywać, przestać, zaprzestać, zatrzymywać, zatrzymać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
abtreiben, aufhören, einstellen, anhalten, stoppen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
abortar, cessar, descontinuar, parar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از توقف کردن
تصویر توقف کردن
делать паузу
دیکشنری فارسی به روسی